• امروز : جمعه, ۱۸ مهر , ۱۴۰۴
  • برابر با : Friday - 10 October - 2025
1

شعرخوانی جگرسوز همایون شجریان از حسین منزوی

  • کد خبر : 30313
  • 18 مهر 1404 - 7:11
شعرخوانی جگرسوز همایون شجریان از حسین منزوی

شعرخوانی بغض‌آلود همایون شجریان از حسین منزوی و اجرای شاهکاری دیگر از این هنرمند برجسته؛ ویدیویی ویژه از احساسی‌ترین لحظات آوازخوانی او را مشاهده کنید.

همایون شجریان  در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۳۵۴ در شهر تهران به دنیا آمد. او در خانواده‌ای هنرمند و مملو از موسیقی بزرگ شد. همایون فرزند استاد محمدرضا شجریان است و علاقه ذاتی‌اش به موسیقی و ریتم از کودکی در او نمایان بود. با هدایت و تشخیص پدر، او نزد ناصر فرهنگ‌فر آموزش تکنیک‌های موسیقی و شناخت ریتم را آغاز کرد. سپس به مدت چند سال زیر نظر جمشید محبی به یادگیری ادامه داد.

آغاز آموزش آواز و تحصیل در هنرستان موسیقی

در ده‌سالگی، همایون به همراه خواهرانش تحت تعلیم پدر فن آواز را فرا گرفت. در دوران نوجوانی، او به‌شکل فشرده به تمرین تکنیک‌های آواز و صدا‌سازی پرداخت. همچنین وارد هنرستان موسیقی شد و ساز کمانچه را به‌عنوان ساز تخصصی خود انتخاب کرد. همزمان آموزش نوازندگی تار و سنتور را نیز به‌صورت گوشی نزد اردشیر کامکار دنبال نمود.

همراهی با محمدرضا شجریان و شروع فعالیت‌های حرفه‌ای

از سال ۱۳۷۰، همایون شجریان به‌همراه پدرش استاد محمدرضا شجریان در کنسرت‌های ایران، آمریکا و اروپا با نوازندگی تنبک همکاری داشت. از سال ۱۳۷۸ به بعد، او در کنسرت‌ها به هم‌خوانی با پدر روی آورده و اولین حضور رسمی او در اثری به نام «یاد ایام» بود که در آن، وظیفه تنبک‌نوازی را برعهده داشت.

آثار و موفقیت‌های جهانی

همایون شجریان تاکنون کنسرت‌های بسیاری را با بزرگان موسیقی اجرا کرده است. همچنین آثار برجسته‌ای منتشر شده که از میان آن‌ها می‌توان به آلبوم‌های «بی تو بسر نمی‌شود» و «فریاد» اشاره کرد. این دو آلبوم در سال‌های ۲۰۰۳ و ۲۰۰۵ نامزد دریافت جایزه گرمی شدند و جایگاه خاصی در موسیقی معاصر ایران دارند.
آهای خبردار!
مستی یا هوشیار؟
خوابی یا بیدار؟
خاله یادگار!

تو شبِ سیا
تو شبِ تاریک
از چپ و از راست
از دور و نزدیک
یه نفر داره
جار می‌زنه، جار:
آهای غمی که
مثلِ یه بختک
رو سینه‌ی من
شده‌ای آوار
از گلوی من
دستاتو، وردار

توی کوچه‌ها
یه نسیم رفته،
پی ولگردی
توی باغچه‌ها،
پاییز اومده
پی نامردی
توی آسمون
ماه‌و دق می‌ده
دردِ بی‌دردی
خاله یادگار!
نمیای بریم
شهرو بگردیم
قدم به قدم؟
نمیای بریم
چراغ ورداریم
پرسه بزنیم
دنبالِ آدم؟

کوچه‌های شهر
پُرِ ولگرده
دل پُرِ درده
شب پُرِ مَردو
پُرِ نامرده
همه پا دارن
همه دَس دارن
اما بعضیا
دورِ خودشون
یه قفس دارن
بعضیاشونم
توی دستشون
یه جرس دارن
آره خاله جون!
خاله خبردار!
باغ داریم تا باغ
یکی غرقِ گل
یکی پُرِ خار
مرد داریم تا مرد
یکی سَرِ کار
یکی سَرِ بار
یکی سَرِ دار

آهای خبر دار!
خاله یادگار!
تو میخونه‌ها
دیگه کی مسته؟
دیگه کی هوشیار؟
تو ویرونه‌ها
دیگه کی مرده؟
کی شده مُردار؟
تو افسونه‌ها
دیگه کی دیوه؟
دیگه کی دیوار؟

آره خبردار
خاله یادگار!
می‌خوان بینِ ما
دیوار بزنن
میله بکارن
خندق بکنن
تو رو ببرن
اونورِ بازار
من‌و بیارن
اینورِ بازار
از من و توها
بازار شلوغه

تا ما با همیم
دیوار دروغه
بارون نزنه
آبت نبره
من دارم میام
خوابت نبره…

خبر، خبردار
خاله یادگار!
من به یادِ تو
بیدار می‌مونم
تو به یادِ کی
می‌مونی بیدار؟

حسین منزوی

لینک کوتاه : https://bakhishkhabar.ir/?p=30313

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.